نمایش همدلی ملی با قهرمانان آتش نشانی/ چهار روز در التهاب


چهار روز از فاجعه آتش سوزی و آوار ساختمان پلاسکو می گذرد امدادرسانی همچنان ادامه دارد و مردم همدلی خود را با آتش نشانان در ایستگاه های آتش نشانی و شهرستان ها نشان داده اند.

عرصه، گروه جامعه – آزاده خانی: چهار روز از حادثه پلاسکو گذشت. هوا سردتر شده است و سومین روز از بهمن ماه در حالی آغاز می شود که در قلب پایتخت درست در همسایگی سفارت آلمان و انگلیس ساختمان ۱۵ طبقه پلاسکو فرو ریخت و هنوز از سرنوشت محبوسان خبری در دست نیست. ورود و خروج به سایت محل حادثه سخت ترین کار ممکن است. حالا دیگر سطح خیابان به مردابی از گل و لای تبدیل شده است و بیل های مکانیکی و چنگک های بزرگ زرد رنگ همچنان مشغول به کارند. همه منتظر اتفاق های خوب هستند.

نان و پنیر و همدلی 

از آخرین خبری که بامداد دیروز روی خروجی خبرگزاری های قرار گرفت وخبر از پالس های امیدبخش می داد ۲۴ ساعت گذشته حالا دیگر نه کلاهی پیدا می شود و نه کپسول اکسیژنی. امدادگران مشغول کارند و ماموران پلیس و نیروهای ستاد بحران پشت فنس های امداد که محل حادثه را با فاصله های ۵۰۰ متری از محل حادثه جدا می کند پذیرای مردمی هستند که برای کمک آمده اند. ورود بدون مجوز و هماهنگی های قانونی ممنوع است. مردم  در یک حرکت خودجوش بدون هیچ فراخوانی شیر و کیک و چای و خرما آورده اند، خانم الچینی ساکن خیابان ۳۰ تیر است صبح اول وقت نان تازه سنگک گرفته و ۱۱۰ لقمه نان و پنیر و خرما و گردو درست کرده است سبد قرمز رنگی که لقمه ها داخل آن چیده شده اند را از زیر چادرش بیرون می آورد و از همان جا جلوی گیت خیابان بین سربازها قسمت می کند و می گوید: کاری که از دستمان بر نمی آید حداقل این جوان هاگرسنه نمانند.

هنوز حرف خانم لاچینی تمام نشده که یک هوندای سورمه ای  ۱۰۰ عدد شیر یک نفره را به مامورها تحویل می دهد و سریع از محل دور می شود . مردم خودجوش بدون هیچ فراخوان عمومی ستادهای مردمی راه انداخته اند تا از آتش نشان ها و ماموران پلیس قدردانی کنند. با اینکه برای پذیرانی بچه های امدادگر هیچ مشکلی وجود ندارد و ستاد بحران با چند کترینگ معروف هماهنگی های لازم را به عمل آورده است اما بسته های کوچک آجیل، شیر و شیر کاکائو، بسته های خرما، لقمه های نان و پنیر و ساندویچ های الویه اهدایی از سوی شهروندان تمامی ندارد. جدا از این حرکت های خودجوش مردمی که اتفاقا از سوی شبکه های مجازی اطلاع رسانی می شوند بانوان آتش نشان داوطلب نیز در سایت حضور دارند و مثل زمان جنگ در قسمت پشیبانی وظیفه پذیرایی از امدادگران را برعهده گرفته اند.

مردم مهربان ایران 

از ترافیک سرسام آور چند روز پیش خبری نیست. این بار دیگر نه از آلودگی هوا خبری هست نه بحث سیاسی درباره ترافیک همیشگی تهران. صحبت های بدون رودربایستی فرمانده راهور تهران بزرگ با مردم، رگ خواب همدلی همه پایتخت نشینان را به جوش آورده است خیابان ها خلوت است. مردم از سفرهای غیرضروری کم کرده اند. هرچه به مرکز شهر نزدیک می شویم ترافیک کمتر می شود.

از طرفی با اینکه پلیس حساسیت زیادی برای ورود و خروج آدم ها به محل حادثه دارد اما صنوف سر کارشان حاضر شده اند. به گفته فرمانده عملیات پلیس راهور شنبه گذشته جزو معدود شنبه هایی بود که میدان امام خمینی ترافیک نداشت اغلب کسبه بدون موتور و ماشین و با استفاده از مترو به محل کارشان مراجعه کرده بودند و قبل از تاریک شدن هوا هم کرکره مغازه هایشان را پایین کشیده و کار و تجارت را تعطیل کرده بودند.

همه تاکسی ها رادیو گوش می دهند، آقای جعفری راننده خط راه آهن – ولی عصر می گوید: مردم خیلی مهربان تر شده اند. آتش نشان ها انگار اولاد خودمان هستند وقتی ابلاغیه آمده است که در حاشیه خیابان پارک نکنید ما هم گوش می دهیم تا راه برای خودروهای امدادی باز باشد. این راننده تاکسی ۶۵ ساله ادامه می دهد: مردم ایران ملت مهربانی هستند مشکلات اقتصادی کمرشکن شده و مردم برای به دست آوردن یک لقمه نان مجبورند از صبح تا شب بدوند. اما هر وقت مشکلی پیش بیاید ملت پای کاری هستند. خودم روز جمعه ۵ بار مسافر برای مرکز انتقال خون سوار کردم جلوی مرکز آنقدر شلوغ بود که جای سوزن انداختن نبود. هر کسی هر کاری از دستش بر بیاد دریغ نمی کند چون آتش نشان ها جانشان را کف دستشان گذاشته بودند و به دل آتش زدند. باید از تلاششان قدر دانی کرد.

از تو به یک اشاره 

سگ های زنده یاب ناجا و هلال احمر از ماشین های مخصوص پیاده می شوند به یک باره همه دستگاه های مکانیکی خاموش می شود. سگ ها، آموزش دیده و کار کشته اند ساعت ۲ بعد از ظهر است و بالاخره یکی از نقب ها به دیوار موتورخانه رسیده است خدا کند که کسی زنده باشد. سگ ها در سکوت کارشان را بهتر انجام می دهند. سایت در سکوت فرو می رود. مردم بیرون هم سکوت اختیار کرده اند انگار عقربه های ساعت در مرداب فرو رفته باشند، هیچ خبر تازه ای نیست دود سفید رنگی که همچنان از روی کوه آهن و سیمان و بتن و پارچه به آسمان بلند می شود از مسافت های طولانی قابل دیدن است. مردم برای سلامتی امدادگران ۴ گوسفند قربانی می کنند. پکیج های میوه اهدایی خانم های سرای محلات شهرداری هم از راه می رسد. خانم ها بعد از اهدای میوه هایی که با سلیقه در ظرف های یک بار مصرف بسته بندی شده اند به سمت خانه پدری شهید میرزاخانی در پاکدشت می روند. اولین شهید حادثه پلاسکو، مامور نجات ایستگاه دو آتش نشانی در خیابان شهید مدنی که همزمان با شدت گرفتن حادثه به عنوان نیروی کمکی به محل حادثه آمده بود. می روند تا به مادر و پدر و عروس خانم سر سلامتی بدهند.

جلوی گیت استانبول که درست در خیابان فردوسی ابتدای خیابان نوفل لوشاتو برپا شده است خانواده های دو تن از آتش نشان ها نیز حضور دارند. جرات حرف زدن با خانم جوان بچه به بغلی که با هراس به دود سفید رنگ نگاه می کند و دختربچه را محکم تر در بغلش می فشارد را ندارم مامور یگان ویژه خانواده ها را به اداره پلیس آگاهی راهنمایی می کند. مقرر شده است از خانواده مفقودین آزمایش D.N.A بگیرند.

شمع و گل و آتش نشان 

هنوز آواربرداری ادامه دارد. شب سومین روز از حادثه کسی از آمار جان باختگان خبری ندارد. همچنان ازدحام مردمی در پشت گیت ها وجود دارد. آتش نشانی طبق اطلاعیه ای از آتش نشانان شهرستان هایی که اعلام آمادگی کرده بودند تشکر کرده و اعلام کرده که آتش نشانان به هیچ وجه به تهران نیایند. ساعت ۱۱ شب شنبه دوم بهمن ماه است. هوا ابری است. بالای شهر برف می بارد و در محل سایت هوا بارانی است. یک گروه ۵ نفره از استادکارهای برشکار فولاد از یکی از  استان های غربی برای کمک به محل سایت آمده اند آن هم نه دست خالی. تخصصشان مورد نیاز است برای همین هم خیلی زود حکم ورود به سایت اصلی را پیدا می کنند. مردم با دسته های گل و شمع به ایستگاه های آتش نشانی مراجعه کرده اند. خانم و آقای شکری می گویند به نظرمان این بار اطلاع رسانی عالی بود، رسانه ها و کانال های خبری خیلی خوب اخبار را پوشش می دادند. آنها امیدوارند آتش نشان ها زنده مانده باشند. آخرین قاب، پلاکارد سیاه رنگی است که سرخی شهادت جان فشانان آتش نشان را قاب گرفته و تبریک و تسلیت گفته است در کنار آن ردیف شمع های روشن و سبد گل های قدردانی مردم است از سرخ پوشانی که برای رفتن شهادت را انتخاب می کنند و باشکوه آسمانی می شوند.



دیدگاهها بسته شده است.