محمدصادق جنانصفت
عرصه خبر، در نیمه مردادماه ۱۳۹۵، قیمت فروش هر دلار امریکا در بازار ارز ایران در صرافیهای تهران ۳۵۵۰۰ ریال بود. نرخ هر دلار امریکا روز گذشته ۵ دی ماه ۱۳۹۵ به ۱۴۱۰۰ ریال نیز رسید. یک محاسبه ساده نشان میدهد در فاصله ۱۴۰ روز از ۱۵ مرداد تا ۵ دی ماه ۱۳۹۵ نرخ تبدیل هر دلار به ریال ایران رشدی حدود ۱۶ درصد را تجربه کرده است. این در حالی است که نرخ تورم عمومی در همین مدت نصف رشد ۱۶ درصدی تورم دلار بوده است. اتفاق یادشده از نظر اقتصاددانان و فعالان اقتصادی که بازار ارز را رصد کردند و بارها به دولت و بانک مرکزی هشدار میدادند که نباید با دستکاری و بازی کردن ارادی با عرضه و تقاضای ارزها، قیمت آن را تثبیت کرد، یک رویداد عادی است. آنچه رخ داده و اکنون شاهد آن هستیم پیامدهایی دارد که افزایش قیمت کالاها و خدمات دیگر جزیی از آن است.
تجربه نشان میدهد که قیمت نسبی کالاها و خدمات با دلار و ارزهای معتبر همواره پس ازتحرک قیمت دلار به سمت بالا گونهای است که قیمت کالاها و خدمات خود را با سطح بالای ارز سازگار میکنند. پیامدهای دیگر این اتفاق چشمانداز و انتظارات از بازار ارز است. در صورتی که وعدههای رییس کل بانک مرکزی و اعضای ارشد دولت در باره اینکه قیمت ارزهای معتبر پس از چند رویداد کاهش مییابد محقق نشود، بازار ارز میل به صعود پیدا خواهد کرد. تجربه وعدههای رییس کل بانک مرکزی دولت دهم و وزیر اقتصاد آن دولت هنوز در ذهنها باقی مانده که به مردم هشدار میدادند اگر دلار خریداری کنند زیان خواهند کرد.
پیامد بعدی اما این است که با افزایش شکاف قیمت ارز مبادلاتی (حدود ۳۳۰۰ تومان در بودجه ۱۳۹۶) با ارز آزاد که همین امروز نیز رقم قابل اعتنایی است رانتجویان را به فکر میاندازد که هر طور شده به هر میزان ارز با نرخ مبادلهای بگیرند و این فشار را برای تقاضای ارز افزایش میدهد. با توجه به اینکه منتقدان سیاسی دولت از هر رخدادی برای بدبین کردن شهروندان نسبت به کارآمدی یا ناکارآمدی دولت استفاده میکنند، متمرکز شدن روی مساله ارز از طرف آنها یک پیامد قابل اهمیت دیگر است.
بانک مرکزی به عنوان مسوول اصلی در حفظ ارزش ریال ایران و اتخاذ سیاستهای ارزی این روزها وظایف سنگینی در برابر دولت، شهروندان و آینده سیاسی ایران دارد. به نظر میرسد راه صاف و ساده و راهی که به نتیجه نیک میرسد این است که بانک مرکزی راستگویی پیشه کند و همه دلایل افزایش ناگهانی نرخ تبدیل دلار به ریال را با رسانهها در میان بگذارد. البته این اطلاعرسانی باید رودررو و مستقیم باشد تا اثر بگذارد و نباید به یک اطلاعیه از طرف روابط عمومی یا نوشته تلگرامی بسنده کرد.
اگر بانک مرکزی واجد این قدرت باشد که همه زوایای پنهان و پیدای رشد شدید قیمت ارزهای معتبر به ویژه نرخ تبدیل دلار به ریال را به شهروندان و افکار عمومی توضیح دهد، کاری بر اساس وظیفهاش انجام داده است.
سکوت کردن و دادن وعدههای بیسرانجام، بدترین تصمیمی است که میتوان اتخاذ کرد.
مسوولان بانک مرکزی میتوانند با صراحت، شجاعت و راستگویی درباره چند متغیر مثل میزان ارزی که دراختیار دولت قرار گرفته است، میزان ارزی که خارج از بانک مرکزی و نزد شرکتهای کوهپیکر خصولتی قرار دارد، میزان تقاضا برای ارز از سوهای گوناگون و دادن آدرس دقیق مصارف ارزی این وظیفه را انجام دهند و نام نیکی از خود یادگار بگذارند.