مصادیقی از برندگان و بازندگان تغییر نرخ ارز

معمولا وقتی نرخ ارز بالا می‌رود، اعتراضها و شکایت‌ها بالا می گیرد و دولت متهم می شود که نتوانسته مدیریت اقتصادی انجام دهد. در ایران متاسفانه تغییرات نرخ ارز به شاخصی ساده برای ارزیابی عملکرد دولتها تبدیل شده است. به همین دلیل وقتی که نرخ ارز بالا می رود این تصور در میان مردم ایجاد می شود که عملکرد اقتصادی دولت پایین بوده است. معمولا در این شرایط هیجانات چنان بالا می‌گیرد که کسی حاضر به شنیدن دلایل معطوف به محاسن افزایش نرخ ارز نیست ولی واقعیت این است که افزایش نرخ ارز محاسنی نیز دارد.

اصولا باید به خاطر داشت که معمولا سیاست‌های اقتصادی برندگان و بازندگانی ایجاد می‌کنند. سیاستهای اقتصادی درست آنها هستند که برندگان بیشتری از بازندگان ایجاد کنند. البته اینکه برندگان در بلندمدت بیشتر از بازندگان باشند اهمیت دارد، وگرنه در کوتاه مدت یک سیستم معیوب می‏‌تواند ادعا کند که با هر اصلاح اقتصادی بازندگان زیادتری ایجاد کرده است. در رابطه با افزایش نرخ ارز نیز برندگانی ایجاد می‏‌شوند که کمتر دیده شده و صدایشان کمتر شنیده می شود. به همین دلیل اشاره به برخی مصادیق آن شاید بتواند به اصلاح ذهنیت‏های جاافتاده‏‌ای که افزایش نرخ ارز را صرفا بد می‏‌انگارد کمک کند.

به عنوان مثال این ایام با یکی از کارخانه‌های تولید کاغذ سروکار داشتم و دریافتم که نقطه اوج آنها افزایش نرخ ارز در سالهای ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ بوده است و خوشحال بودند که هم اکنون نیز فرصت رشد دیگری پیدا خواهند کرد. متاسفانه آنها به یک قاعده رسیده بودند و آن اینکه سه تا چهار سال رشد کمی خواهند داشت و هر از چند سالی یک فرصت طلایی ایجاد می شود. معنای این حرف این است که دولت‌ها سه تا چهار سال نرخ ارز را به اجبار ثابت نگه می دارند و بعد ناگهان انفجار نرخ ارز رخ می دهد و این انفجار نرخ ارز فرصت رشد سریعی برای آنها ایجاد می‏‌کند!

مورد دیگر تولید سیگار است. هفته قبل به شرکت دخانیات سری زدم و با خبر جالبی روبرو شدم. این خبر این بود که امسال به واسطه افزایش نرخ ارز واردات سیگار قاچاق به شدت کاهش یافته و این امر فرصت رشد قابل توجهی پیش روی آنها ایجاد کرده است و تولیدکنندگان سیگا داخل می‏‌توانند سهم بازار خود را افزایش دهند.

روشن است که بازندگان نرخ ارز ارزان یا تثبیت نرخ ارز همه کسب و کارهایی هستند که حول محور واردات تعریف شده‏‌اند. مثلا قاچاق تنها با نرخ ارز ارزان یا تثبیت آن توجیه اقتصادی دارد. بدون نرخ ارز ارزان پدیده کولبری جز در مورد اقلام ممنوع نظیر مشروبات الکلی توجیه اقتصادی نخواهد داشت. انبوه شرکت‌های بازرگانی که کسب و کارشان بر اساس واردات است با افزایش نرخ ارز با مشکل روبرو شده و مجبور می شوند به جای کار ساده خرید از خارج به سراغ کار سخت یافتن بازارهای صادراتی بروند. بازنده دیگر افزایش نرخ ارز، آژانس‌های مسافرتی هستند. آنها با نرخ ارز ارزان یا ثابت می توانند انبوه مسافر برای مقاصدی همچون ترکیه، گرجستان، آذربایجان و تایلند و مالزی جور کنند که کاری آسان و ساده است ولی وقتی نرخ ارز گران می شود، ناچار می شوند سراغ کار سخت یافتن مسافر خارجی برای سفر به داخل ایران بروند.

بله بالا رفتن نرخ ارز برنده و بازنده هایی دارد و در اقتصاد معیوب که حول درآمد نفت و رفاه ناشی از واردات شکل گرفته مقاومت در برابر افزایش نرخ ارز شدید است. این مقاومت شدید در سطح جامعه به طور طبیعی به سطح سیاسی نیز منتقل می‏‌شود و سیاست‏گذار را به تلاش برای حفظ نرخ ارز وا می‏‌دارد ولی وقتی منابع دولت تکافوی حفظ نرخ ارز را نکرد جهش نرخ ارز رخ می‏‌دهد. در این مواقع همه به صورت عقلایی تایید می‏‌کنند که اگر از قبل اجازه رشد ملایم نرخ ارز داده می‏‌شد، این جهش ناگهانی ارز رخ نمی‏‌داد ولی مشکل آنجاست که وقتی شرایط به حالت عادی باز می‏‌گردد، همه نیروها مجددا حول تثبیت نرخ ارز شکل می‏‌گیرند و همه درس‌های فراگرفته شده از تجربیات جهش نرخ ارز در گذشته را فراموش می‏‏‌کنند.

شاید سوال شود که دلیل این فراموشی چیست؟ دلیل آن این است که انجام کارهایی مثل صادرات یا یافتن توریست خارجی سخت و دشوار است ولی کارهایی همچون واردات و فرستادن مسافر به خارج آسان؛ اما نباید فراموش کرد که کشورهایی به میوه توسعه می رسند که انتخاب های سخت را انجام می دهند! باور نگارنده این است که گناه توسعه نیافتگی تنها متوجه ضعف حکمرانی حکومت نیست بلکه جامعه آسان خواه ما نیز در این مصیبت شریک جرم است. فراموش نکنیم که میوه آبدار توسعه محصول همتهای بلند و اقدامات سخت کوشانه است.



دیدگاهها بسته شده است.