راهبرد ترامپ در مذاکرات سازش بی نتیجه و یک طرفه به ضرر فلسطین است


کارشناس فلسطین تاکید کرد که مذاکرات مدنظر ترامپ هر گونه قرارداد احتمالی در صورت انعقاد بسیار ضعیف تر از قرارداد اسلو در زمینه احقاق حقوق فلسطینیان خواهد بود و توجیهی نخواهد داشت.

عرصه، گروه بین الملل محمد فاطمی زاده: علی رغم اظهارنظرهای به ظاهر گوناگون «هیلاری کلینتون» و «دونالد ترامپ» نامزدهای حزب دموکرات و جمهوری خواه در انتخابات هشتم نوامبر ریاست جمهوری آمریکا، هر دو بر محور واحد حمایت از رژیم صهیونیستی البته از راه های مختلف تاکید دارند؛ در همین راستا با هدف بررسی ابعاد مختلف این موضوع گفتگویی را با دکتر «علیرضا عرب» کارشناس حوزه فلسطین و صهیونیسم شناسی داشته ایم که شرح آن در ذیل آمده است.

*در رابطه با ساختار و نظام سیاسی حاکم بر آمریکا و اجزای تشکیل دهنده این نظام توضیح دهید.

ساختار سیاسی و سازمان تشکیلات سیاسی خارجی و داخلی و مکانیزم های تصمیم سازی و تصمیم گیری در ایالات متحده آمریکا پیچیدگی های خاص خود را دارد؛ رئیس جمهور و تیم همراهش در کاخ سفید، کابینه و وزیران، کنگره که شامل مجلس سنا و مجلس نمایندگان است، لابی های مختلف، اتاق های فکر، پژوهشکده ها و دانشگاه ها، نهادها و گروه های غیر دولتی و ان جی او ها و همینطور نخبگان، اجزا مختلف و متنوع نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری را در آمریکا شامل می شوند.

علاوه بر اینکه بطور کل وعده های انتخاباتی نامزدهای ریاست جمهوری نمی تواند مبنای صحیحی برای قضاوت و پبش بینی در خصوص عملکرد آینده و برنامه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی رئیس جمهور منتخب قرار گیرد و بعضا این وعده ها کار ویژه جذب آرای حداکثری را در برهه تبلیغات و مبارزات انتخاباتی ایفا می کنند.

*تحلیل شما از قدرت و نفوذ صهیونیست ها در روند تصمیم گیری و تصمیم سازی در دولت آمریکا چیست؟

لابی صهیونیستی در فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری آمریکا، بویژه در خصوص حمایت از اسرائیل، امنیت پایدار رژیم صهیونیستی و کمک مالی، نظامی و سیاسی به آن و مسائل خاورمیانه بسیار قدرتمند استلابی اسرائیل و صهیونیستی در فرایند تصمیم سازی و تصمیم گیری آمریکا، بویژه در خصوص حمایت از اسرائیل، امنیت پایدار رژیم صهیونیستی و کمک مالی، نظامی و سیاسی به آن و مسائل خاورمیانه بسیار قدرتمند است و نقش محوری ایفا می کند و علی رغم جمعیت یهودیان آمریکا که تنها ۲ الی ۳ درصد جمعیت امریکا را تشکیل می دهند اما نقش محوری و حداکثری لابی صهیونیستی را در این کشور و قاعدتا به نفع رژیم صهیونیستی و به ضرر جهان اسلام و فلسطین شاهد هستیم.

علت این قدرت پایدار و همه جانبه لابی صهیونیستی در زندگی سیاسی آمریکا نفوذ صهیونیست های متنفذ و میلیاردر در تمامی سطوح سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، رسانه ای و نظامی آمریکا است؛ به نحوی که آنها نفوذ پایدار در وال استریت، کارتل ها و بنگاه های  اقتصادی، رسانه ها، هالیوود، کنگره، اتاق های فکر و پژوهشکده هایی چون موسسه «آمریکن اینترپرایز» و موسسه یهودی «امور امنیت ملی» و سایر ارکان را دارند.

*مواضع و اظهارات ترامپ در دوران تبلیغات انتخاباتی وی به ویژه آن بخش که مربوط به رژیم صهیونیستی و فلسطین است را چگونه ارزیابی می کنید؟

تا تحویل قدرت توسط ترامپ در ژانویه ۲۰۱۷ میلادی و سپس تعیین تیم همراه و کابینه او، نمی توان بصورت شفاف و قاطع در خصوص اقدامات و مواضع اعلامی و اعمالی آینده ترامپ نظر داد. بنابراین هرآنچه که براساس پیشینه، مواضع انتخاباتی و مصاحبه های مشاورین ترامپ گفته می شود قطعی نبوده و نوعی گمانه زنی محسوب می گردد.

در ایام مبارزات انتخاباتی مسائل اسرائیل حجم بالایی از مواضع و دغدغه های ترامپ را به خود اختصاص داده بود اما در مقابل صحبت از فلسطین بسیار کم و حداقلی بود؛ همین مقایسه نیز از  گرایش کلی ترامپ به حمایت همه جانبه از اسرائیل و نادیده گرفتن فلسطین حکایت دارد.

همچنین حامیان مالی صهیونیست ها در این انتخابات بیش از ۹۰ میلیون دلار را به کلینتون و ترامپ کمک کرده اند. ۵ حامی مالی بزرگ صهیونیست، کمپین کلینتون و ۲ حامی مالی بزرگ صهیونیست نیز کمپین ترامپ را حمایت کردند.

جمهوری خواهان تعهد سیاسی و ایدئولوژیکی بیشتری نسبت به حزب دموکرات در خصوص حمایت از اسرائیل دارند؛ نامزدهای جمهوریخواه و دموکرات انتخابات آمریکا بر اساس سنتی پایدار، حمایت همه جانبه از اسرائیل را در مواضع خود اعلام داشته اند اما در مقام اجرای این مواضع تفاوتهای زیادی با یکدیگر داشته اند.

در همین راستا نیز ترامپ جمهوریخواه وعدههای بیشتری در حمایت از اسرائیل ارائه کرده است؛ مهمترین موضع ترامپ را می توان وعده او در خصوص پیگیری مذاکرات مستقیم و بدون واسطه به اصطلاح صلح خاورمیانه میان دو طرف فلسطینی و اسرائیلی دانست. او قول حمایت از «مذاکرات صلح بدون واسطه را توام با موضع بی طرفانه آمریکا» داده است. ترامپ ضمنا از دوستی و عشق عمیق خودش نسبت به اسرائیل یادکرده است. او اسرائیل را تنها دولت دمکراتیک و مدافع حقوق بشر در سرتاسر خاورمیانه دانسته است!

ترامپ همچنین به اسرائیل جهت ادامه فرایند شهرک سازی در کرانه باختری و قدس چراغ سبز نشان داده است. از نظر ترامپ، اسرائیل بهترین متحد امریکا است. مشاور ترامپ در امور اسرائیل، شهرک سازی را مانع صلح ندانسته است البته «برکات» شهردار قدس اشغالی هم  سریعا پس از اعلام خبر پیروزی ترامپ، از آغاز روند صدور مجوز و ساخت ۷۱۰۰ واحد صهیونیست نشین جدید در قدس خبر داده است.

وعده دیگر ترامپ انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به قدس بوده است؛ او از پایبندی کامل خود به این انتقال صحبت کرده است، هرچند که این انتقال به هیچ وجه مورد توافق هیچکدام از گروه های فلسطینی نیست و نیز نقض آشکار قوانین سازمان ملل و قطعنامه شماره ۱۸۱ مجمع عمومی این سازمان محسوب می شود. ترامپ اعلام کرده بود در صورت پیروزی در انتخابات، جزیره پورتوریکو، واقع در جزایر کارائیب را به پناهندگان فلسطینی داده می شود تا جبران چشم پوشی آنها از فلسطین باشد

او همچنین  قول داده است به عنوان رئیس جمهور، کمک های نظامی آمریکا برای اسرائیل را افزایش دهد و نیز معتقد است که اوباما با اسرائیل درست رفتار نکرده است؛ هرچند  اوباما در زمره آخرین اقدامات خود در کاخ سفید قرارداد اولیه جدید امنیتی با اسرائیل را امضا کرد که بر اساس آن در طول ۱۰ سال ۳۸ میلیارد دلار کمک نظامی به اسرائیل داده خواهد شد.

البته بسیار حائز اهمیت است که بدانیم، دیدگاه اسرائیلیها به ویژه جریانهای راستگرا نسبت به ترامپ با دیدگاه یهودیان آمریکایی نسبت به وی بسیار متفاوت است؛ عموم یهودیان آمریکایی بطور سنتی متمایل به حزب دمکرات هستند؛ آنها اکثرا به کلینتون دمکرات رای دادند و به ترامپ بدبین هستند و او را نامتعادل و مبهم می دانند. یهودیان آمریکایی از دیدگاه نژادپرستانه ترامپ به شدت نگران هستند و ترجیح می دهند فردی رئیس جمهور  آمریکا شود که فضای لیبرالیستی را تائید و تقویت کند؛ این تفاوت دیدگاه میان یهودیان آمریکایی و اسرائیلیهای راستگرا حاکم بر رژیم صهیونیستی، چالشی جدی برای رژیم صهیونیستی محسوب می گردد.

همچنین ترامپ، در هنگام ارائه برنامه های انتخاباتی اش، پیشنهادی عجیب را برای حل مسئله فلسطین ارائه کرده است که بیانگر دیدگاه خام او در قبال مسائل جهان اسلام، خاورمیانه، فلسطین و نمادی بر ابتذال زندگی سیاسی آمریکا است؛ ترامپ اعلام می دارد در صورت پیروزی در انتخابات، جزیره پورتوریکو، واقع در جزایر کارائیب را به پناهندگان فلسطینی داده می شود تا جبران چشم پوشی آنها از فلسطین باشد!!

البته ترامپ راه حل دو دولتی را نفی نمی کند و در این مورد تفاوتی با دمکرات ها ندارد اما تاکید او بر مذاکرات دوجانبه بدون میانجی عملا مذاکرات را به بن بست خواهد کشید و عایدی هرچند حداقلی برای فلسطینیان نخواهد داشت.

*در خصوص مواضع و دیدگاه های کلینتون در قبال مساله فلسطین را توضیح دهید.

اوباما بیشترین حمایتها را از اسرائیل داشت و کمکهای نظامی به این رژیم را تا ۳۸ میلیارد دلار طی ده سال آینده در نظر گرفت البته اوباما اختلافاتی دامنه دار با دولت راستگرای افراطی نتانیاهو طی دوره ریاست جمهورش اش داشت که اوج آن را می توان در خصوص مساله هسته ای ایران و انعقاد توافق نامه هسته ای میان ایران و گروه ۱+۵ دانست.

هیلاری کلینتون به تبع سوابق دیپلماتیکش، حمایت های همه جانبه بیشتری از رژیم صهیونیستی کرده است؛ او قول افزایش و تداوم کمک های امنیتی بیشتری به اسرائیل را داده است؛ کلینتون معتقد است که رژیم صهیونیستی باید قدرت بازدارنده کافی داشته و از نظر نظامی، اقتصادی و سیاسی جایگاه برتر در منطقه غرب آسیا را داشته باشد.

*ارزیابی شما از مواضع ترامپ در خصوص مذاکرات سازش خاورمیانه چیست؟

شاید بتوان جدی ترین موضع ترامپ را موضع او در خصوص نحوه مذاکرات آینده به اصطلاح صلح دانست که در اینجا ما آن را به بحث و بررسی می گذاریم؛ ترامپ معتقد است که مذاکرات مستقیم و بدون واسطه به اصطلاح صلح خاورمیانه میان دو طرف فلسطینی و اسرائیلی باید احیا شده و شکل بگیرد؛ قرارداد اسلو در ۱۹۹۳ میلادی بین طرف فلسطینی و اسرائیلی با میانجیگری بیل کلینتون رئیس جمهور وقت امریکا منعقد شد. این در حالی است که اسلو قراردادی میان دو طرف غیر متوازن است؛ یعنی دوطرف قرارداد، دارای قدرت نابرابر هستند؛ فلذا طی ۲۳ سال اخیر که از انعقادش می گذرد برای طرف ضعیف که همان طرف فلسطینی است ناکارآمد بوده و البته طبعا برای طرف اسرائیلی بسیار مفید و موثر بوده است.

 موضع مشخص ترامپ در خصوص فرایند به اصطلاح صلح خاورمیانه و مساله نزاع فلسطینی و اسرائیلی تاکید بر مذاکرات مستقیم و بی واسطه میان دوطرف دارد. از طرفی در فرایند مذاکرات مستقیم مذکور نقشی کاملا بی طرفانه برای آمریکا قائل است. یعنی مذاکرات آینده از نظر ترامپ دو وجه متمایز با مذاکرات اسلو دارد: ۱) مستقیم است و بدون واسطه انجام خواهد شد. ۲) آمریکا موضعی کاملا بی طرفانه اتخاذ خواهد کرد.

معاهده اسلو بعلت عدم توازن قوا میان دو طرف قرارداد تاکنون در خصوص احقاق حق فلسطینیان در چارچوب قرارداد که همانا تشکیل کشور مستقل فلسطین است ناکام بوده اما طرف اسرائیلی از آن نهایت انتفاع را برده است. طرف فلسطینی مشروعیت اسرائیل را به رسمیت شناخته و مبارزه مسلحانه علیه اسرائیل را کنار گذاشته است و تنها حق مبارزه غیر مسلحانه را برای خود محفوظ نگاه داشته است. شاخه نظامی فتح منحل شده و تبدیل به نیروهای امنیتی تشکیلات خودگردان شده است.مذاکرات مستقیم بدون واسطه علاوه بر ضعف طرف فلسطینی فاقد هرگونه ابزار فشار موثر به اسرائیل جهت رعایت حقوق فلسطینیان و اعطاء امتیاز است

طرف فلسطینی ملزم به تلاش در جهت حفظ امنیت اسرائیل و هماهنگی امنیتی با این رژیم  شده است؛ هماهنگی امنیتی دارای ابعاد بسیار گسترده است اما ما هنوز شاهد تشکیل کشور مستقل فلسطینی در اراضی اشغالی ۱۹۶۷میلادی نیستیم؛ یعنی بخاطر عدم توازن در معاهده اسلو، اجرای این معاهده طی ۲۳ سال از عمر آن صرفا یک طرفه و به نفع طرف اسرائیلی بوده است.

حال با توجه به مشخصات مذاکرات مد نظر ترامپ هر گونه قرارداد احتمالی در صورت انعقاد بسیار ضعیف تر از قرارداد اسلو در زمینه احقاق حقوق فلسطینیان خواهد بود و توجیهی نخواهد داشت. تشکیلات خودگردان فلسطینی و شخص ابومازن هم از هرگونه مذاکره مستقیم و بدون واسطه پرهیز خواهد کرد و بارها بر این موضع پای فشرده است.

مذاکرات مستقیم بدون واسطه علاوه بر ضعف طرف فلسطینی فاقد هرگونه ابزار فشار موثر به اسرائیل جهت رعایت حقوق فلسطینیان و اعطا امتیاز است. ورود طرف سوم قدرتمندی چون امریکا و یا اتحادیه اروپا یا روسیه بعنوان میانجی در مذاکرات اهرمی مناسب جهت ایجاد مقداری هرچند اندک فشار به طرف اسرائیلی محسوب می گردد.

مشخصه دیگر مذاکرات آتی از دیدگاه ترامپ لااقتضابودن و بی طرفی کامل طرف آمریکایی در فرایند مذاکرات است که عملا تاکیدی دوباره بر عدم وجود هرگونه فشار به طرف قدرتمند اسرائیلی جهت دادن حداقل امتیاز به منظور گرایش به سمت توازنی هرچند اندک و حداقلی به روند مذاکرات و قرارداد احتمالی است؛ به عبارتی دیگر طرف اسرائیلی که بسیار قدرتمند تر از طرف فلسطینی است به مذاکرات مستقیم و بی واسطه با تشکیلات خودگردان ورود می کند و هیچ دلیلی نخواهد داشت که کوچکترین امتیازی در راستای احقاق حقوق پایمال شده ملت فلسطین در چارچوب مذاکرات بدهد و ضمنا می تواند فرایند مذاکرات را بدون اجباری در زمانبندی هدفمند جهت نیل به توافق به هرمیزان که بخواهد طول دهد و آنچه که راهبرد «مذاکره برای مذاکره» می خوانند عملا رخ خواهد داد.

رژیم صهیونیستی حداکثر دامنه امتیازات خود را وسیع تر خواهد کرد و حداقل مشروعیت بین المللی کسب خواهد کرد و زمان خواهد خرید و در حین مذاکرات هم فرایند شهرک سازی، مصادره زمین ها، انهدام خانه ها، کشتار و بازداشت و شکنجه فلسطینیان، یهودی سازی فلسطین بویژه قدس و مسجد الاقصی و محاصره غزه ادامه خواهد یافت و اسرائیل در سایه حضورش در مذاکرات از نوعی مشروعیت بین المللی هم برخوردار خواهد شد اما طرف فلسطینی هیچ بدست نخواهد آورد .



دیدگاهها بسته شده است.